سقوط

 

 فکر کن داری رو لبه یه دایره راه میری .......نرم....سبک.....آروم......  

 یهو پات لیز میخوره و   تلپ میوفتی  توی یه مایعی 

 بعد از چند بار بالا وپایین رفتن 

 میفهمی که داشتی رو لبه  ی یه فنجون چای راه میرفتی 

 نتیجه گیری فیزیکی: 

 تو خیلی خوش شانس بودی چون چای داغ نبود  

 

 نتیجه گیری فیزیکی-شیمیایی:  

 تو خیلی خوش شانس بودی چون وزن مخصوص تو از وزن چای کمتره 

  نتیجه گیری شیمیایی-منطقی: 

 تو خیلی خوش شانس بودی چون به جای چای تو فنجون اسید سولفوریک نبود یا اصلا فنجون خالی نبود   که تو با مغزمیومدی کف فنجون.  

   

نتیجه گیری منطقی: 

تو خیلی خوش شانس بودی چون ممکن بود اون ور لبه ی فنجون سقوط میکردی. 

 

نتیجه گیری فلسفی -روانشناسی :  

تو خیلی خوش شانس بودی چون ممکن بود اصلا سقوط نمیکردی  

ومجبور بودی تا ابد دور خودت بچرخی 

 

نتیجه گیری کلی این ماجرا: 

همیشه سقوط کردن بد نیست.